Sunday, November 16, 2003


killer fish 2
ديدي داري دقمرگ مي‎شي از افسردگي و بدبختي بعد يکي زنگ مي‎زنه، عشق و خوشبختي ازچک و چونه‎اش همينجور شر شر مي‎ريزه؟
بعد دقت کردي چقدر دلت مي‎خواد گوشي تلفن گلوي يارو بود؟

Tuesday, November 11, 2003



Things to kill for 1
Have you ever been in the middle of something and suddenely have had an urge to get a hold of a sharp pencil just to hear the sound of it scratch on a paper; An urge so fucking strong that would make you virtually kill every single being that's making a sound?
have you?

Sunday, November 09, 2003


conditional love***

اگه بدوني يخچال صرفا يه استثناست و پشت هر دري که باز مي‎کني قرار نيست چراغي روشن بشه.
و وقتي با ماشين از زير يه سردر کوتاه داري رد مي‎شي پايين آوردن سرت کمکي نمي‎کنه.
خود به خود خواهي دونست که جواب خيلي جمله‎ها "منم همينطور" نيست الزاما.
تو با سگ پالوف فرق داري. فکر نمي‎کني؟

مي توني ماهي صدام بزني

آرشيو

نامه





powered by blogger