Monday, December 16, 2002


از بچگي از اسم عارف خوشم ميومد. دلم مي خواست اگه بچه دار شدم و طبيعتا هم پسر بود اسمشو بذارم عارف. احساس مي کردم اينجوري بچه ام خيلي مرموز و روحاني مي شه و همه دخترا براش مي ميرن!
منم هي قربون پسرِ خوش تيپِ عاشق کُشم مي رم!
آخرش هم يه دوست پسر خوش تيپِ عارف مسلک کرديم* که پس از عشق و عاشقي بازي ما رو گذاشت و رفت پي عرفانش!
هِي زندگي!!!!!

*( کلمه و ترکيب:
از اين ور: شوهر کردن، دوست پسر کردن، سينه پهلو کردنetc...
از اون ور: زن گرفتن، دوست دختر گرفتن، معشوقه گرفتن، منانژيت گرفتن،ايدز گرفتنetc…)

مي توني ماهي صدام بزني

آرشيو

نامه





powered by blogger