|
Sunday, January 19, 2003
ديدم براي يه ماهي زشته که با 4 دفعه عرض 25 متري رو شناي کرال رفتن به هِنّ و هِن بیفته.
انگشتمو تکون دادم گفتم ماهي ديگه سيگار بي سيگار. بعد از دو هفته ترک! راضي و خوشحال که قدرت رفته را باز يافته ام به استخر رفتم. يه دختره اونجا بود که خودِ 1 ساعت رو بي وقفه شنا کرد. انقدر حتي نمي ايستاد که من بهش بگم ايول! کلي حرصم رو درآورد. هي به خودم گفتم: ماهي ببين سيگار با تو چه کرده. تو ورزشکار بودي. پند بگير. شرم کن. در حال شرم کردن بودم که به دوستِ ماهي گفتم: دوسته! ديدي دختره چه اعجوبه اي بود؟ قيافه اش رو اينجوري کرد وگفت: آره قبل اومدن پيش من نشسته بود. چه بوي سيگاري هم مي داد... |
نامه
کلمات
آب-----------------------بوزک آلما------------------آليس آي تک-------اغماي شيرين اله---------ايستاده بی چشم اين خانه سياه است---- نهايت--------چخوف نديده چشمان نخفته در گور--- بودا باکس----چه می دونم ----چنته----------هستي ياکوب گودو------زيريکس سيگاري-------سروش قيصر----شيخ شبديز کاپيتان هادوک نيلگون-----کروکوديل پرنده کيليمانجارو---گوزن سفالي مينيماليده------------رواني نوشي و جوجه هايش----- هفت خط-------يک نعلبکي |