|
Wednesday, January 01, 2003
Cruel fantacies
دوست داشتم يه ماشين خشن داشتم، با سرعت مي کوبوندم بعضي ماشينا رو همچين له و لورده مي کردم. آي حال مي داد. اون صداهه. اون ضربه هه. اون جرقه هه که جلوي چشمت مي زنه. مزه دهنت که يه لحظه تلخ مي شه. شيشه هايي که هزار خورده مي شه ومي درخشه. چشاي من که برق مي زنه.... ضرب المثل: خدا ماهي اش رو شناخت که بهش ماشين خشن نداد |
نامه
کلمات
آب-----------------------بوزک آلما------------------آليس آي تک-------اغماي شيرين اله---------ايستاده بی چشم اين خانه سياه است---- نهايت--------چخوف نديده چشمان نخفته در گور--- بودا باکس----چه می دونم ----چنته----------هستي ياکوب گودو------زيريکس سيگاري-------سروش قيصر----شيخ شبديز کاپيتان هادوک نيلگون-----کروکوديل پرنده کيليمانجارو---گوزن سفالي مينيماليده------------رواني نوشي و جوجه هايش----- هفت خط-------يک نعلبکي |