|
Thursday, March 20, 2003
حقيقتش اينه که سرم اين دم عيدي خيلي شلوغه. هي از اين تنگ به اون تنگ. انقدر هم سريع بايد اين کار رو انجام بدم که هيشکي نفهمه اين ماهيا همشون منم. هي بايد تغيير سايز بدم، تغيير رنگ بدم، تغيير شکل بدم، آرايشگاهها هم که نافرم شلوغ، خلاصه سخته ديگه.
تازه مي گن اون لحظه سال تحويل يه تکون "اينجوري" بايد به خودم بدم. منم گاهي ميدم گاهي نميدم. اون لحظه در واقع هيشکي حواسش به من نيست. يعني تا حالا که اينطور بوده. حالا من ميگم شما امسال ديگه منو ميشناسين. هرچي باشه نون و وبلاگ هم رو خورديم يه کم بيشتر منو تحويل بگيرين خوب؟ منم قول ميدم اون تکون "اينجوري" رو حتما به خودم بدم. |
نامه
کلمات
آب-----------------------بوزک آلما------------------آليس آي تک-------اغماي شيرين اله---------ايستاده بی چشم اين خانه سياه است---- نهايت--------چخوف نديده چشمان نخفته در گور--- بودا باکس----چه می دونم ----چنته----------هستي ياکوب گودو------زيريکس سيگاري-------سروش قيصر----شيخ شبديز کاپيتان هادوک نيلگون-----کروکوديل پرنده کيليمانجارو---گوزن سفالي مينيماليده------------رواني نوشي و جوجه هايش----- هفت خط-------يک نعلبکي |