|
Friday, August 22, 2003
حکايت
خانومه رفته خارج با کلي شوق و ذوق و اميد و آروز وتلاش با يه آقاهه ايتاليايي خوشتيپ خفن دوست شده. بعد ظاهرا يارو زياد مردانگي در وجودش پيدا نشده. خانومه هم فرداييش زنگ زده بهش و گفته: آقاجان ما از لحاظ فرهنگي به هم نميخوريم. و از آن پس اين جمله معروف ورد زبانش ميشه که:"هنر نزد ايرانيان است و بس" |
نامه
کلمات
آب-----------------------بوزک آلما------------------آليس آي تک-------اغماي شيرين اله---------ايستاده بی چشم اين خانه سياه است---- نهايت--------چخوف نديده چشمان نخفته در گور--- بودا باکس----چه می دونم ----چنته----------هستي ياکوب گودو------زيريکس سيگاري-------سروش قيصر----شيخ شبديز کاپيتان هادوک نيلگون-----کروکوديل پرنده کيليمانجارو---گوزن سفالي مينيماليده------------رواني نوشي و جوجه هايش----- هفت خط-------يک نعلبکي |